حتی چادر نماز مادرم را برداشتم و رفتم تست گریم شدم. بعد از تست گریم، همانطور (با لباس و گریم زنانه) از دفتر آقای امکانیان خارج شدیم. سوار تاکسی شدیم تا به نماز جمعه برویم. راننده تاکسی ما را راهنمایی کرد و به من گفت مادر، وقت نماز جمعه گذشته، خلاصه همه راهنماییمان کردند و هیچکس من را نشناخت، حتی حدس هم نزدند که من مرد هستم.
برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب مراجعه کنید!
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !